بایگانی‌ها مرجع دانلود فیلم های ایرانی قدیمی - صفحه 22 از 24 - مستر موویز | دانلود فیلم و سریال

احمد رمزی برای سرقت از گاوصندوق شرکتی اقدام می کند. شریک او جلال به پلیس اطلاع می دهد. حسابدار شرکت با دیدن او سکته می کند و می میرد. احمد دستگیر و روانه ی زندان می شود. چندی بعد محمد، فرزند حسابدار شرکت، به قصد گرفتن انتقام از احمد، از خرمشهر به تهران می رود و با پوری،‌ نامزد احمد، روبرو می شود. احمد از زندان آزاد می شود، و محمد با او تماس می گیرد. او که ابتدا قصد دارد احمد را به قتل برساند نقشه ای طرح می کند...

دختر کوچکی با یک مادر نابینا، به طور اتفاقی با خواننده ای مشهور و پولدار اشنا می شود که درزندگی اش به او کمک میکند.

دو برادر شیفته ی دختری می شوند، اما دختر به برادر کوچکتر علاقه مند است. در این حال مردی سعی می کند که بین دو برادر جدایی ایجاد کند و برادر بزرگتر را به قمار می کشاند. برادر بزرگتر تمامی ثروت پدر دختر را می برد و در صورتی حاضر به بازگرداندن ثروت مرد می شود که او دخترش را به ازدواجش درآورد....

«غلامعلی» به «زینت سادات» عشق می ورزد ولی برادر زینت ـ «خان دایی» ـ مانع ازدواج آن ها در جوانی می شود. وقتی همسر غلامعلی و شوهر زینت سادات می میرند، غلامعلی بار دیگر مصمم به ازدواج با زینت سادات می شود. اما مانع بزرگ این بار، «مرتضی» پسر خان دایی، می خواهد خاطره ی پدر از دست رفته اش را گرامی بدارد. غلامعلی برای جلب رضایت مرتضی یک برگ برنده دارد.

حسین آژدان (بهمن مفید)، که مسئول برقرار کردن نظم محله است، در کنار همسر (آرزو غفاری) و فرزندانش زندگی خوش و آرامی دارد، تا اینکه با رقاصه ای به نام شبنم (شهناز تهرانی) آشنا و کانون خانوادگی اش از هم پاشیده می شود. جلال (احمد معینی)، که از اوباش محل است و قصد تصاحب شبنم را دارد، اسباب دردسر حسین آژدان می شود و حیثیت او را برباد می دهد.

تقی پستچی در خانهٔ اربابش با همسر زیبای خود زندگی می‌کند. او به سبب بیماری اش شخصیت عصبی و نامتعادلی دارد. دکتر معالجش دامپزشکی است که او را با داروهای گیاهی درمان می‌کند. تا اینکه یک روز مهندس، برادرزاده‌ی اربابش از فرنگ باز می‌گردد و...

دو برادر سال ها است که یکدیگر را گم کرده اند. خسرو (سعید راد) افسر پلیس است، و اسی (ایرج قادری) دزدی سابقه دار. اسی از زندان آزاد می شود، و برای هزینه ی مداوای پسرش رضا (منوچهر خیرخواه) با مهدی (بلیش) و افرادش (فرهاد حمیدی، رفیع مددکار، نریمان شیری فرد) در اجرای نقشه یک سرقت همکاری می کند. اسی از نشان روی دست خسرو متوجه می شود که...

خلیل (سعید راد) و صادق (جلال پیشوائیان) و کریم (ابراهیم نادری)، که موفق به یافتن شغلی مناسب نمی شوند، تصمیم به قاچاق می گیرند. کریم که صادق را آدم فروش می داند از همکاری با آنها طفره می رود. خلیل و صادق موقع تحویل محموله قاچاق تحت تعقیب ژاندارم ها...

عده اي پس از بازي قمار در جاده ي حاشيه ي نخلستان حبيب (ذكريا هاشمي) را زير اتومبيل بشير (ناصر ملك مطيعي) مي اندازند و او جان مي دهد. وجيه (نوش آفرين)، همسر حبيب، و پدر او (محمدتقي كهنموئي) با شكايت خود بشير را به زندان مي اندازند؛ اما بشير به قيد ضمانت آزاد مي شود. وجيه براي تأمين معاش پسرش ممل (شهرام ثميني پور) و پدر شوهرش در جست و جوي كار است؛ اما مؤفق نمي شود كار آبرومندي بيابد. او به توصيه ي يكي از دوستانش خواننده ي كاباره ي خليج فارس مي شود. بشير مراقب او است، و از طريق دوستش كاظم (مرتضي عقيلي) براي آنها پول مي فرستد. وجيه به تدريج به بي گناهي و صداقت بشير پي مي برد. زني كه دوست قادر (حسين گيل) است فاش مي كند كه حبيب به دست قادر كشته شده و سپس توسط او زير اتومبيل بشير انداخته شده است. بشير با قادر درگير مي شود، و در نزد اهل محل او را وادار به اعتراف مي كند.

روز عروسی ترانه (زهره) و سعید، پرویز (پژوهان)، دوست سابق ترانه، با او تماس می گیرد و در ازای بازپس دادن عکس های یادگاری و نامه های او بیست هزارتومان طلب می کند. ترانه از عاطفه(مرجان)، همسر برادرش ایرج (منوچهر وثوق)، تقاضا می کند که او پول را در شمال به پرویز برساند. عاطفه با پرویز تماس می گیرد، و پرویز با حقه بازی عاطفه را کنار ساحل می کشاند و توسط دوستش (رضا ذوالفقاری) تعدادی عکس مشترک با عاطفه می گیرد و پس از آن در ازای تحویل عکس ها از او اخاذی می کند. سعید متوجه می شود و ایرج را نسبت به عاطفه بدگمان می کند. پرویز بر اثر سانحه ی اتومبیل می میرد و تعدادی از عکس ها به دست جوان آسمان جلی به نام مرتضی (مرتضی عقیلی) می افتد. پلیس در جیب پرویز شماره ی منزل ایرج و عکس های همسر او را می یابد و ایرج را در جریان می گذارد. ایرج همسرش را طرد می کند و به گمان این که فرزندش شهرام (شهرام ثمینی پور) حرام زاده است او را به دزد سابقه داری به نام غلام (احمد معینی) می سپارد تا سر به نیستش کند. غلام بچه را در خرابه ای رها می کند. مرتضی بچه را می یابد و بزرگ می کند. هفت سال بعد ترانه، که به سفر فرنگ رفته، باز می گردد و ماجرا را برای برادرش باز می گوید. ایرج عاطفه را که توسط امیرخان (جهانگیر فروهر) پایش به کافه کشیده شده به خانه باز می گرداند و پس از جست و جو فرزندشان را می یابد.