بایگانی‌ها مرجع دانلود فیلم قدیمی - صفحه 9 از 11 - مستر موویز | دانلود فیلم و سریال

دو برادر شیفته ی دختری می شوند، اما دختر به برادر کوچکتر علاقه مند است. در این حال مردی سعی می کند که بین دو برادر جدایی ایجاد کند و برادر بزرگتر را به قمار می کشاند. برادر بزرگتر تمامی ثروت پدر دختر را می برد و در صورتی حاضر به بازگرداندن ثروت مرد می شود که او دخترش را به ازدواجش درآورد....

«غلامعلی» به «زینت سادات» عشق می ورزد ولی برادر زینت ـ «خان دایی» ـ مانع ازدواج آن ها در جوانی می شود. وقتی همسر غلامعلی و شوهر زینت سادات می میرند، غلامعلی بار دیگر مصمم به ازدواج با زینت سادات می شود. اما مانع بزرگ این بار، «مرتضی» پسر خان دایی، می خواهد خاطره ی پدر از دست رفته اش را گرامی بدارد. غلامعلی برای جلب رضایت مرتضی یک برگ برنده دارد.

حسین آژدان (بهمن مفید)، که مسئول برقرار کردن نظم محله است، در کنار همسر (آرزو غفاری) و فرزندانش زندگی خوش و آرامی دارد، تا اینکه با رقاصه ای به نام شبنم (شهناز تهرانی) آشنا و کانون خانوادگی اش از هم پاشیده می شود. جلال (احمد معینی)، که از اوباش محل است و قصد تصاحب شبنم را دارد، اسباب دردسر حسین آژدان می شود و حیثیت او را برباد می دهد.

تقی پستچی در خانهٔ اربابش با همسر زیبای خود زندگی می‌کند. او به سبب بیماری اش شخصیت عصبی و نامتعادلی دارد. دکتر معالجش دامپزشکی است که او را با داروهای گیاهی درمان می‌کند. تا اینکه یک روز مهندس، برادرزاده‌ی اربابش از فرنگ باز می‌گردد و...

سه دوست آس و پاس در استانبول به سختی امرار معاش می کنند. علی که کارگر مکانیک است، با دختر آرایشگری به نام شکوفه آشنا می شود و هر یک به دیگری وانمود می کند که خانواده ی ثروتمندی دارد؛ سعید شیپورزن است و بیوه زن صاحب خانه اش به او علاقه دارد؛ و طوفان با زن شیادی به نام مهتاب آشنا می شود که با توطئه باعث می شود او پول هایش را در قمار ببازد و به همکاری با گروهی قاچاقچی تن بدهد.

قاچاقچی سابقه داری به نام «صادق سرداری» با همسرش «پروانه» زندگی می کند. او در قاچاق با «حیدر» و «باقر» شریک است. «احمد پژمان»، فرمانده جدید پاسگاه، که با همسرش «خاطره» تازه به منطقه منتقل شده است، موقع تعقیب «صادق» زخمی می شود. «صادق» و «باقر» او را به بیمارستان می رسانند و توسط مأموران دستگیر می شوند. «صادق» در دادگاه تبرئه و «باقر» متهم می شود. «صادق» در درگیری دیگری موقع فرار همسرش را از دست میدهد

پدری که از نیرنگ های کارخانه دار مطلع شده در توطئه ای به قتل می رسد و مادر از آن پس دو دخترش را با تحمل رنج و زحمت زیاد بزرگ می کند. یکی از دخترها منشی کارخانه دار شده و به وسیله ی او فریب می خورد. کارخانه دار قصد فریب دختر دیگر را دارد که مادر از ماوقع آگاه شده کارخانه دار را به شدت مجروح می کند. در دادگاه مادر تبرئه و کارخانه دار پس از سال ها تبهکاری گرفتار قانون می شود.

دو برادر در کودکی از یکدیگر دور می افتند و در جوانی بدون اینکه موفق به شناسایی هم شوند برابر هم قرار می گیرند. برادر بزرگتر طی حادثه ای برابر اتهامی قرار می گیرند و کارش به زندان می کشد. برادر کوچکتر نگهداری همسر و فرزندان برادر را به عهده می گیرد و این امر برای نامزدش تولید سوءتفاهم کرده و او را ترک می کند. پس از چندی برادر بزرگتر از زندان آزاد می شود و آن وقت طی حادثه ای آن دو یکدیگر را می شناسند. در همین حال نامزد برادر کوچکتر نیز پی به اشتباهش برده و نزد محبوبش برمی گردد و بدین ترتیب دو برادر پس از سال ها آوارگی در کنار خانواده ی خود زندگی تازه ای را آغاز می کنند.

پهلوان صادقی، در بستر مرگ، آقامرتضی را به بالینش می طلبد و از او می خواهد که مراقب دخترش شیرین باشد. آقامرتضی، که گرفتار کسب و کار و رسیدگی به همسر و دخترش مریم است از شاگردش نعمت می خواهد که چند روزی رفت و آمد های شیرین را زیر نظر بگیرد. شیرین، که متوجه حساسیت آنها شده، وانمود می کند که پرستار بیمارستان است. چندی بعدی پهلوان صادق می میرد، و مرتضی شیرین را در کاباره ای در حال رقص و آواز می بیند، و او را ترک می کند. دختر درصدد تلافی درمی آید و احساس مرتضی را نسبت به خود برمی انگیزد. مرتضی مدتی را با شیرین می گذراند، تا اینکه احساس می کند شیرین به خواننده ای جوان علاقمند است. ابتدا درصدد کشتن آنها برمی آید، اما برای جلوگیری از متلاشی شدن کانون خانوادگی اش آن دو را به حال خود رها می کند و نزد همسرش باز می گردد.

علی پسر کوچک ملک (ژاله کریمی) بیمار است. زن که هزینه ی مداوای پسرش را ندارد او را نزد طاهر (رضا بیک ایمانوردی) می فرستد که مرد متمول و خیری است. روزی علی از خانه طاهر می گریزد وپیش مادرش باز می گردد. ملک در حضور طاهر وانمود می کند که زن بدکاره ای است و فرزندش را دوست ندارد؛ طاهر موقعی که علی را به فرزند خواندگی پذیرفته و می خواهد علی را برای مداوا به خارج بفرستد متوجه می شود که ملک برای نجات جان پسرش خود را زنی بدکاره معرفی کرده است...