بایگانی‌ها آرشیو کامل فیلم های ایرانی قدیمی - صفحه 21 از 23 - مستر موویز | دانلود فیلم و سریال

پسر بچه ای با نادیده گرفتن حرف پدر و مادرش،دست به دروغ گویی و دزدی زده و با ترفند های مختلف پول لازم برای کرایه اتوبوس جهت دیدن مسابقه فوتبال مورد علاقه اش را بدست می اورد.

گلنسا محبوب جوانان دهکده‌است و همه خواهان ازدواج با او هستند، ولی او فریب وسوسه‌های جوانی شهری را می‌خورد و صاحب فرزندی می‌شود. سپس جوان او را ترک می‌کند و پنج سال بعد وقتی به ده بازمی‌گردد با فرزندش روبرو می‌شود و او را با خود به شهر می‌برد. گلنسا که گمان می‌کند فرزندش را دریا از او گرفته خود را در دریا غرق می‌کند. محمود، پدر گلنسا نیز انتقام دخترش را در شهر از جوانی که مسبب این فاجعه‌است می‌گیرد.

حسن کچل که بسیار بی حال و تنبل است با تدبیر مادرش از خانه بیرون می رود و همه شهر را میگردد تا به باغی میرسد و چهل گیس را در آنجا دیده و عاشق او می شود . حسن کچل با همکاری و مساعدت جن می تواند به شش رویای خود جامع عمل بپوشاند علیرغم اینکه می داند براورده شدن هر آرزو توسط جن یک ششم از عمر او را کم می کند اما او همه آرزویهایش را در راه رسیدن به چهل گیس خرج می کند . در نهایت حاضر می شود برای بدست آوردن شیشه ی عمر دیو که چهل گیس را طلسم خودش کرده است همه ی عمر خودش را از دست بدهد. شیشه ی عمر دیو بدست حسن کچل می رسد و او بعد از مدتی با دیو دوست می شود و دیو بخاطر حرمت دوستی چهل گیس را آزاد می کند…..

همزمان با اجراي قانون ارباب و رعيتي ارباب ستمگري (اصغر سمسارزاده) همراه با مباشر (غلامرضا سركوب) و عواملش (نريمان شيري فرد) به مخالفت برمي خيزند. سالارخان (رضا رخشاني) موافق اجراي قانون است. اختلاف بين ارباب و سالارخان شدت مي يابد و ارباب با ازدواج دخترش هنگامه (نيلوفر) و خداداد (فرخ ساجدي)، پسر سالارخان، مخالفت مي كند. عوامل ارباب مأمور اجراي قانون (محسن مهدوي) را، كه نمي توانند او را با پرداخت رشوه به همكاري دعوت كنند، به قتل مي رسانند. يك سروان ارتش (عبدالله بوتيمار) و چند سرباز كهنه كار (فيروز، ماشين چيان، طوفان ويدي) براي حفظ نظم به منطقه اغرام مي شوند و با همكاري سالارخان و افرادش ارباب و مخالفان را از پا درمي آورند. سالارخان و افرادش ارباب و مخالفان را از پا در مي آورند. سالاخان به دست مباشر كشته مي شود و خود او را گلوله ي سروان از پا در مي آيد. پس از برقراري نظم هنگامه و خداداد پيمان زناشويي مي بندند.

دختر کوچکی با یک مادر نابینا، به طور اتفاقی با خواننده ای مشهور و پولدار اشنا می شود که درزندگی اش به او کمک میکند.

«غلامعلی» به «زینت سادات» عشق می ورزد ولی برادر زینت ـ «خان دایی» ـ مانع ازدواج آن ها در جوانی می شود. وقتی همسر غلامعلی و شوهر زینت سادات می میرند، غلامعلی بار دیگر مصمم به ازدواج با زینت سادات می شود. اما مانع بزرگ این بار، «مرتضی» پسر خان دایی، می خواهد خاطره ی پدر از دست رفته اش را گرامی بدارد. غلامعلی برای جلب رضایت مرتضی یک برگ برنده دارد.

علی پسر کوچک ملک (ژاله کریمی) بیمار است. زن که هزینه ی مداوای پسرش را ندارد او را نزد طاهر (رضا بیک ایمانوردی) می فرستد که مرد متمول و خیری است. روزی علی از خانه طاهر می گریزد وپیش مادرش باز می گردد. ملک در حضور طاهر وانمود می کند که زن بدکاره ای است و فرزندش را دوست ندارد؛ طاهر موقعی که علی را به فرزند خواندگی پذیرفته و می خواهد علی را برای مداوا به خارج بفرستد متوجه می شود که ملک برای نجات جان پسرش خود را زنی بدکاره معرفی کرده است...

مرد جوانی شیفته ی دختری است و او را از والدینش خواستگاری می کند اما پدر دختر شرط ازدواج را وصلت خواهر بزرگتر می گذارد که دختری است سرکش و خودخواه. مرد جوان در جستجوی مرد با قدرتی برمی آید و سرانجام مرد مورد نظر را یافته و مرد با رفتار خاص خود از او زنی کامل می سازد و بدین ترتیب مرد جوان نیز با دختر مورد علاقه اش ازدواج می کند.

مصطفی (حسین گیل) راننده ی کامیون است و بر اثر تصادف باعث فلج شدن پدر شاگردش (محمدتقی کهنموئی)، موسوم به مملی (حسین شهاب)، شده است. مصطفی به رغم این که به پیرمرد کمک می کند مملی از او بیزار است. مصطفی در جاده با داوود (منوچهر وثوق) آشنا می شود، که به تازگی از زندان آزاد شده است. مصطفی خواهرش (طوطی سلیمی) را به عقد داوود، درمی آورد. حکمت (احمد معینی) به دختر علاقه دارد...

مردی میانه سال متدینی که همسر و فرزند دارد شیفته زن بیوه ای به نام «هما» می شود و در مقابل این عشق و مسئولیت های خانوادگی اش با نفس خویش مبارزه می کند. اما موفق نمی شود سرانجام هما ناگهان او را ترک می کند و مرد می ماند و «آهو خانم» همسرش و یاد هما...