بایگانی‌ها 1352 - صفحه 6 از 8 - مستر موویز | دانلود فیلم و سریال

رشید دلباخته ی رقاصه ای به نام محبوبه است؛ اما جواد، موسوم به غول، مانع ارتباط آن دو است. رشید وقتی توسط غول مضروب می شود مباشرش روح الله را می گمارد تا گردن کشی را بیابد که با غول دربیفتد. روح الله با حسین مواجه می شود و او را برای مقصود خود اجیر می کند. غول حسین را به شدت گوشمالی می دهد و حسین دست یاری به سوی اسماعیل گاوکش دراز می کند. اسماعیل نمی پذیرد و به دروغ به او گفته می شود که محبوبه دختر رشید است…

“ضیاء” می‌خواهد گذشته‌اش را با یاری پسرش از یاد مردم ببرد، اما پسر مسلم با آشنا‌یی‌اش با دختر مسیحی (سارا) پدرش را در وضع ناراحت‌کننده‌ای قرار می دهد. پسر و دختر با هم می‌گریزند. پدر متعصب به تعقیبشان پرداخته و در یک درگیری پسر به قتل می‌رسد. در همین زمان پدر می‌فهمد که دختر برای ازدواج با پسرش مسلمان شده که البته دیگر نیز دیر است.

شش سال پیش از این رحمت (شهروز رامتین) و قاسم (فرهاد حمیدی) به عنف از زهرا (پریچهر پاکان)، هتک حرمت کرده اند، و سال ها بعد برادرش اسلام (یدالله شیراندامی) را که اینک در صدد انتقام است در محل قلعه ی سنگی از پا در می آورند….

کمال قندچی (نصرت الله کریمی) به همسرش گلبهار (پوری بنائی) وانمود کرده که به جز دو روز بقیه ایام هفته را برای امور تجاری در سفر است. از طرف دیگر نگار (نگار) و شمس الملوک (توران مهرزاد) نیز درمی یابند که…

روز ازدواج نازنین (جمیله) و نعیم (بهمن مفید) پلیس آنها را دستگیر می کند. نعیم قاچاقچی سابقه داری است که قصد حمل و نقل هرویین را داشته است. نعیم دستگیر و نازنین آزاد می شود. او پرستاری مرد فلجی به نام امیر (ایرج قادری) را می پذیرد که پس از اطلاع از رابطه ی نامشروع همسرش از بلندی سقوط کرده و استخوان پاهایش شکسته است. پزشک معالج امیر اعلام می کند که پاهای امیر التیام پیدا کرده و او با یک شوک روحی قادر به حرکت خواهر بود. با نقشه ی نازنین و خواهر امیر (شهناز) امیر دچار شوک می شود و پس از بازیافتن سلامتی خود با نازنین ازدواج می کند.مدتی بعد...

کاظم (ناصر ملک مطیعی)، که سرکارگر یک کارگاه و مورد احترام کارگران است، دو پسر به نام های جعفر (بهرام وطن پرست) و عزیز (مرتضی عقیلی) دارد که، ظاهراً، پسران خونی او نیستند. کاظم بنابر همین شک و شایعه از همسرش جدا شده است، و با زهرا (ارغوان)، دختر یکی از همکارانش (نعمت الله گرجی)، ازدواج می کند؛ اما جعفر و همدستانش، که از عوامل کارفرما هستند،در صددند که کاظم را به عزیز و همسرش بدبین کنند. کاظم به این بهانه که عزیز به همسرش سوءظن دارد او را از خود می راند. کریم (همایون)، که جوان سبک مغزی است و به زهرا علاقه دارد. به تحریک جعفر در صدد قتل کاظم برمی آید؛ اما قبل از آن کاظم، که به همسرش بدگمان شده است، او را به قتل می رساند. در کارگاه شورش برپا می شود، و در هنگامه ی شورش، به رهبری جعفر و کریم، کاظم کشته می شود و دو دست ناشناس جعفر و کریم را از پشت با چاقو از پا درمی آورند.

استوار خان نایب (عبدالعلی همایون) قصد دارد برادرزاده اش مریم (پرستو) را به عقد پسرش بهرام (عارف) درآورد؛ اما بهرام شیفته ی پروین (مرجان) است. اعتصام (هوشنگ بهشتی)، پدر پروین، مایل است دخترش به عقد شریکش جمشید درآید. پروین...

محمود و همسرش پروین پس از هشت سال از گذشتن زندگی مشترکشان بچه دار نمی شوند. دارو و درمان نیز بی نتیجه است، تا این که گل اندام ـ همسر صیغه ای رجب ، پیشکار محمود، بچه اش را جلو خانه ی محمود می گذارد. پروین به خیال این که بچه حاصل خیانت محمود به او است از محمود تقاضای طلاق می کند. خانواده ی محمود با استفاده از این موقعیت دختر یکی از خویشان خود را به نام زری برای محمود خواستگاری می کنند. رجب، که از وضع به وجود آمده نگران و شرمنده است، ماجرای فرزندش را برای پروین بازگو می کند، و پروین که متوجه اشتباهش شده است، به یاری رجب، مانع ازدواج محمود و زری می شود و دوباره با محمود پیمان زناشویی می بندد.

نادر (کامی کسروی) نقاشی است که همراه دوست نمایش نامه نویس اش بهروز (داریوش طلائی) به دامن طبیعت پناه می بدند. نادر با دختری به نام آذر (عدیله اشراق) آشنا می شود و از او به عنوان مدل نقاشی استفاده می کند. مدتی بعد نادر بهروز را با رهبر (حسین اشراق)، مسئول تئاتر شهرستان، آشنا می کند، و از آذر می خواهد که با او همکاری کند، و چند طرح برای نمایش او می کشد. بهروز در مسافرخانه ای ساکن می شود تا نمایش نامه اش را بنویسد؛ اما…

حسن (رضا ارحام صدر) آرایشگر جوانی است که درآمد کافی ندارد و تنگناهای مالی او را مستأصل کرده است. مادر حسن (گیتی فروهر) که ناامیدی فرزندش را می بیند وصیت نامه ی شوهرش را به حسن می دهد و حسن درمی یابد که پدرش مبلغ هنگفتی نزد چنگیز (اکبر خواجوی) به امانت گذاشته است. چنگیز حاضر به بازپس دادن بدهی خود نمی شود و در نزاع با حسن از هوش می رود. حسن که تصور می کند چنگیز را به قتل رسانده با شاگردش غلام (سیدعلی میری) می گریزد و از شهر خارج می شود…