بایگانی‌ها 1350 - صفحه 3 از 9 - مستر موویز | دانلود فیلم و سریال

صمد موی دیوی را آتش می‌زند و فولاد زره دیو از اسارت هشت هزار ساله آزاد می شود...

فاطمه با امير و نادر و منصور يک گروه كوچک شادمانی تشكيل می دهند. شبی صاحب خانه شان آن ها را از خانه بيرون می كند و آن ها شب را در قايقی به صبح می رسانند كه متعلق به ايرج ثروتمند معروف است. ايرج خود را ماهی گيري فقير معرفی می كند و به فاطمه ابراز علاقه می كند. جهانگير، دوست ايرج، چند تن را می گمارد تا گاو صندوق خانه ی ايرج را سرقت كنند. كيسه ی پول سارقان موقع فرار با كيسه ی لباس های فاطمه عوض می شود و از آن پس جهانگير و افرادش به تعقيب فاطمه و دوستانش می پردازند. آن ها كه نمی توانند صاحب پول ها را پيدا كنند زندگی پر زرق و برقی برای خود می سازند. امير و نادر و منصور به دست جهانگير و افرادش اسير و شكنجه می شوند. ايرج و فاطمه آن ها را نجات می دهند و پس از دستگيری جهانگير پول های سرقت شده به ايرج بازگردانده می شود. فاطمه ايرج را از خود می راند و امير و منصور و نادر در كنار جهانگير و افرادش محاكمه می شوند. جهانگير و افرادش به حبس محكوم و فاطمه و دوستانش با رضايت ايرج آزاد می شوند. سرانجام ايرج با فاطمه و امير و منصور و نادر با سه دختر ازدواج می كنند.

همه ی شهر منتظر هستند که «کاکو» بیاید تا نامردی های جمعی را پاسخگو باشد. کاکو برمی گردد، برادرش بیش از همه مشتاق اوست اما در عمل کاکو را خیلی رام شده و آرام می یابد. او بعد از آزادی از زندان می خواهد در آرامش زندگی کند. در ادامه حوادثی پیش می آید که ظرفیت آرامش کاکو به سر می آید…

مرد بد طينتی درصدد تصاحب ثروت برادرزاده اش است. پس از يک سلسله ماجرا برادرزاده كه به طور ناگهانی ثروتمند شده، پس از اطلاع از موقعيت مادی عمويش به ياری او می شتابد و او را از ورشكستگی می رهاند.

«ايوب» چون باور های خاصی دارد برای اينكه در محله بدنام نشود به منظور قطع رابطه ی برادرش «طاهر» با يک خواننده ی كاباره ای به نام «شهين» او را راهی اهواز می كند. اما خود با خواهر دوقلوی شهين به نام «مريم» طی حادثه ای آشنا می شود. مريم گذشته ی خود را به ياد نمی آورد و پس از مدتی به ازدواج ايوب درمی آيد و وقتی طاهر از اهواز برمی گردد به گمان اينكه برادرش برای نزديک شدن به معشوقه اش او را فريب داده، مقابلش می ايستد، اما مريم در ماجرايی مشاعر خود را باز می يابد و واقعيت آشكار می شود.

مردی که بر اثر سوء تفاهم زنش را سه‌ طلاقه می‌کند به دنبال محللی می‌گردد که با زنش ازدواج کند… (موضوع و محوریت اصلی فیلم نگاهی طنز به احکام رجوع رساله درباره برگشت شوهر به همسر طلاق‌ داده خودش می‌باشد که پس از طلاق سوم زن به همسر سابقش حرام شده و باید با مردی دیگر (محلل یا حلال‌کننده) عقد ازدواج دائم کرده، نزدیکی کند و بنابر احتیاط واجب فرد محلل انزال شود)

لوگان (جهانگير غفاری) پيرمرد و پيرزنی را به قتل می رساند و اندوخته ی طلای آن ها را می ربايد. بيل (جک نلسون) در صدد انتقام خون والدينش برمی آيد و به تعقيب لوگان می رود. لوگان و افرادش با حمله به كالسكه ی «بانک دالاس» شمش های طلا و كيسه های پول را می ربايند و به شهر دالاس می روند. كلانتر شهر با لوگان دوست است و او سه فروشنده ی دوره گرد: منصور (منصور سپهرنيا)، امير (گرشاسب رئوفی) و نادر (محمد متوسلانی) را به عنوان سارق دستگير می كند و...

دو برادر (احمد و امير) در كودكی از هم دور می اُفتند ولی در جوانی بار ديگر با هم روبرو می شوند. احمد كه فوق العاده شبيه امير است وارد زندگی او می شود كه نابينا است و در می يابد كه اطرافيان، امير را فريب می دهند. احمد خود را به جای امير قرار می دهد و...

نازی حساب دار شركتی است كه با خواهرش ملوسک زندگی می كند. همسايه ی آن ها مهرداد و تقی خياط هستند. تقی به ملوسک و مهرداد به نازيی علاقه دارند؛ اما دخترها به آن دو بی اعتنا هستند. شريف به كمک دوستش محتويات گاو صندوق شركت را می ربايند و مرتكب قتل می شوند. نازی متهم به سرقت می شود و...

دو مرد در جوانی متعهد می شوند كه بعدها فرزندانشان را به ازدواج هم در آورند. اين دو بعد از چند سال وقتی يكديگر را می يابند، فاصله ی عميقی بينشان افتاده يكی ثروتمند است و صاحب سه دختر و ديگری مرد معمولی و صاحب يک پسر كه دانشجوی دانشكده ی پزشكی است. مطابق تعهد دو دوست، پسر ميان دخترها می رود و...